در کوچه سار شب

در این سرای بی کسی ،کسی به در نمی زند 

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند 

یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند 

کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند 

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار 

دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند 

دل خراب من دگر خرابتر نمی شود 

که خنجر غمت از این خرابتر خرابتر نمی زند 

گذر گهی است پر ستم که اندرو به غیر غم 

یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند 

چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات؟ 

برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند 

نه سایه دارم و نه بر،بیفکنندم و سزاست 

اگر نه،بر درخت تر کسی تبر نمی زند 

                                  

 

                                             **سایه**

نظرات 4 + ارسال نظر
احسان 12 خرداد 1390 ساعت 17:48

چرا باید بهتون اس ام اس بدم ؟
از طریق وبلاگ با هم حرف میزنیم . باشه ؟

احسان 12 خرداد 1390 ساعت 17:50

۰۹۳۸۸۲۲۶۴۴۸ سلام میحوام با هاتون اشنا بشم اس بدین

سارو 12 خرداد 1390 ساعت 21:18

ممنون از حضورتون

ندیده بدید 12 خرداد 1390 ساعت 23:46

یک راهمایی عکس را چطور بین نوشته در ویلاگ جا میدن هر کاری کردم نشد که نشد اگه جوابم را بدهی خیلی مرسی
البته یک البوم درست کرده ام ولی باید در زیر نوشته هایم آدرس آنرا را کپی کنم
چطور یک ترانه را در ویلاگ قرار میدن ؟
اینو ازت سوال کردم چون این صفحه را که دیدم دیدم صاف صاف هست مثل ویلاگ منه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد