سلام سلام سلام
گفتن از خودم بگم !
- یه عاشق مغز باخته پیدا کردم !!!!!!!!!!!1
نه اینکه دوسش نداشته باشم ، دارم . اما فقط دوسش دارم . ( شایدم عاشقشم ! )
........
روز ها و شبامون رو با smsپر میکنم حتی ( گلاب به روتون ) اون موقع هم ! بیشتر میشه گفت به هم عادت کردیم . روزها سر کاریم و شبها به غیر از رسیدگی به امور مقدس منزل داری ، به قول شخص ثالث مسامسه میکنیم .
- خونه شده واسم مثل یه عبادتگاه ، دیگه جایی رو به غیر از اون بلد نیستم . دیگه گردش بدون مامان و بابا بهم حال نمیده . دوستام حوصلمو سر میبرن . البته نه همشون و نه همیشه . یه وقتایی بد جوری بهشون نیاز دارم واسه همینم بی خبر نمیمونم که بگن هر وقت کار داره سرو کله اش پیدا میشه .
یه سری هم هستن که هستن . به من چه !؟
کار هم ، خوب هست و نیست . بودنش بهتر از نبودنشه .
- یکی هم بهم گفت :
قرآن باز کردم . اگه اجازه نمیداد نمیومدم .
من باور ندارم به این که یه نوشته میتونه واست تعیین کنه چه کار بکنی یا نکنی . اما وقتی میبینم بهش عمل میکنن ، فکر میکنم حتما یه چیزی هست که اینقدر محکم بهش اعتقاد دارن .
- دلم تنگ شده .
- الان صدای مامانم تو گوشم اومد : الهی عاقبت به خیر بشی دختر .
بابا هم در تائیدش میگه : شوهرت نمیدم ! کسی لیاقت تو رو نداره !
(بماند که بابا خیلی اغراق میکنن.)