-
خداحافظی .
3 آبان 1392 21:16
میخوام برای همیشه برم . دوستون دارم . خداحافظ .
-
مریم
23 شهریور 1392 23:16
زندگی جیره مختصری است ... مثل یک فنجان چـــــــــــــــای ... وکنارش عشــــــق است ... مثل یک حبــــــــه قند ... زندگی را با عشق، نوش جان بایـــــد کـــــــرد... "سهراب سپهری" مریم عزیزم دوست دارم .
-
حرفهای زر نوشته .
26 تیر 1392 22:29
دیشب که نمیدانستم برای کدام یک از دردهایم گریه کنم ، کلی خندیدم !؟ صادق هدایت .
-
سلام
12 خرداد 1392 23:01
سلام . آقای احسان ن میشه لطفا آدرس وبلاگتون رو برام بذارین تا بتونم یه گشتی بزنم . مم نون .
-
عاشقمی ؟ خب به درک !
12 خرداد 1392 21:40
دل کندن از اون همه عشقی که به تو داشتم منو به جایی رسوند که حالا ، تو چشمای یکی دیگه زل بزنمو بگم: عاشقمی؟!! خب به درک...!!
-
قدرت
12 خرداد 1392 21:30
گاهی یک دوست کاری می کند که دلت بدجور برای دشمنت تنگ میشود ! دلم می خواست زمان را باز می گرداندم .. نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم .. بلکه برای اینکه نگذارم بیایند!! تنـــــــــها بودن قدرت می خواهد .... و این قـــــــــدرت را کسی به من داد ، ... که روزی می گفت: تنهایت نمی گذارم ... !!!
-
بادبادک باز
4 اردیبهشت 1392 23:44
گفت خیلی میترسم، گفتم چرا ؟ گفت چون از ته دل خوشحالم... این جور خوشحالی ترسناک است… پرسیدم: آخر چرا ؟ و او جواب داد : وقتی آدم این جور خوشحال باشد سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد! بادبادک باز خالد حسینی دوست عزیزم تو بخش نظرات برام نوشته بود . مریم عزیزم . نویسنده وبلاگ زنگ آخر .
-
بلال خورون !
27 اسفند 1391 02:12
با بی تفاوتی داشتم به آتیش نگاه میکردم و پسرک که بی حوصله داشت دوباره شعله ورش میکرد تا زغالهای جدید گر بگیرن . از جاش بلند شد . نگاهم رفت عقب تر . اومد نشست تا گرم بشه . مامان بود اون دختر جوون . بی تفاوت ، بدون رد و بدل کلمه ای جاشون رو عوض کردن . بی اختیار از جام بلند شدم . به خودم اومدم دیدم کنارش رو زمین نشستم و...
-
محمد علی بهمنی
27 اسفند 1391 01:49
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان داری ؟ نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری چه میپرسی ضمیر شعر هایم کیست آن ؟ مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری ترا چون آرزو هایم...
-
Fruit Salad
4 اسفند 1391 17:33
Fruit Salad از هواپیما که پیاده شدند، مامان رو نشونده کنار یکی از بوفههای تو سالن و رفته که ساکها رو تحویل بگیره. وقتی برمیگرده میبینه یه ظرف سالاد میوه رو میزه و مامان هم مشغول خوردن. مامان اصلا انگلیسی بلد نیست قضیه رو که میپرسه مامان میگه آقاهه اومد یه چیزهایی گفت، نفهمیدم، فکر کنم اسمم رو پرسید منم گفتم...
-
رهی معیری .
10 بهمن 1391 21:40
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار پای آن سرو روان اشک روانی داشتم آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود در زمین...
-
بی تو دلم یه قبله و زندونی شهر شماست ......
6 بهمن 1391 15:58
بی تو دلم گرفته و زندونی شهر شماست دیدن روی ماه تو راه نجات دل ماست هنوز نگاه مست تو شراب دردانه ماست اگه هنوز دل می تپه از چشم شهلای شماست عشق و شراب و رازقی جاذبه شهر شماست به حافظ شما قسم خدا نگهدار شماست عاشقی و در به دری حادثه شهر شماست صفاسرا و نرگسا زینت مهتاب شماست بوسه گرم و آتشین هدیه به دستای شماست پرستوها...
-
سلام .
6 بهمن 1391 15:51
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما میرود ، اراده اوست .
-
تولدم خیلی مبارک بود !
4 بهمن 1391 22:35
سلام . من هستم . یعنی نبودم ! آما الآن اومدم . در ضمن تولدم هم مبارک دوستای با معرفت .
-
فقط یک پلک با من باش ....
4 بهمن 1391 22:24
فقط یک پلک با من باش، نمی خوام از کسی کم شی ازت تصویر می گیرم ، که رویای یه قرنم شی فقط یک پلک با من باش، بگم سرتاسرش بودی به قلبم حمله کن یکبار، بگم تا آخرش بودی .... نمی شی عشق سابق پس بیا و اتفاقی باش یه فصلو که نمی مونی تو یک لحظه اقاقی باش نمیشه با تو که خوبی به ظاهر هم کمی بد شد به آدمهای شَهرت هم علاقه مند باید...
-
حکم .
4 آذر 1391 21:13
توی بخش نظرات وبلاگ یکی از دوستانم این مطلب رو پیدا کردم . http://del-sevil.blogfa.com/ دم از بازی حکم میزنی! دم از حکم دل میزنی! پس به زبان "قمار" برایت میگویم! قمار زندگی را به کسی باختم که "تکِ دل" را با "خشت" برید!!!!!جریمه اش یک عمر"حسرت" شد! باختِ زیبایی بود! یاد گرفتم به...
-
خشونت بی کلام ( تهمینه میلانی )
4 آذر 1391 21:00
من فمنیست نیستم اما این مقاله که از خانم تهمینه میلانی رو که خواندم دیدم چقدر درست و خوب گفته و دقیقا خشونت علیه زنان رو چه خوب بیان کرده شاید شما قبلا اینو خوانده باشید اما بد نیست که باز هم بخوانیدش .. هم برای اقایان مفیده و هم خانمها: زخمی که نمی بینیم : می دانید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی...
-
پرنده مهاجر
1 آبان 1391 00:24
غـــریب یعنـــی : کســــی کـــــه تنـــــها پنــاه خستگی هایــــش همیـــــن کلمــــــات پـــــر از بغـضـند ! پ . ن . : نظر یکی از دوستان عزیزم .
-
سعدی
21 مهر 1391 00:41
هرگز حسد نبرده و حسرت نخوردهام جز بر دو روی یار موافق که در همست سعدی
-
برف می بارد ......
21 مهر 1391 00:28
برف می بارد و طفلان ، همه شاد برف می بارد و یاران همه مست سینه ریز الماس ، از گلوی فلک پیر گسست قند می ساید ، به سر تازه عروسان دیار من و تو بر سر شهر من و کوی من و برزن من شده پر برف همه دامن من برف می بارد و هر دانه برف پیک خوشبختی هاست ای فلک قند بسای بر سر تازه عروسان دیار من و او بر سر این همه عاشق ، که در این...
-
...............
20 مهر 1391 23:36
قربان آن غارتگرم کان دل نه تنها می برد تاراج جان هم می کند دینم به یغما می برد . ای دل طبیب عشق او دارد دوایی بوالعجب آسوده را غم می دهد،از صبر شکیبا می برد . نبود به کیش عاشقان اخوان یوسف را گنه آسایش یعقوب را شوق زلیخا می برد . دین و دل و هر چیز بود آن ترک غارتگر ستد مانده است ما را نیم جان آن نیز گویا می برد . صدق...
-
سکوت
20 مهر 1391 21:18
گاه میتوانیم برای کسی که دوستش داریم چند سطر سکوت بنویسیم تا زمان تنهایی هر طور دلش خواست معنا کند
-
داغ
20 مهر 1391 21:16
همیشه حرارت لازم نیست گاهی از سردی یک نگاه میتوان آتش گرفت .
-
تنهایی
20 مهر 1391 21:14
گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتر است ! باور کن ! بعضی ها تنهاترت میکنند ...
-
دیوار
20 مهر 1391 21:13
شریک سقف من نیستی ! بگذار همسایه باشیم فقط یک دیوار شریکم باش
-
بره و گرگ
20 مهر 1391 21:11
گرگ هم که باشی عاشق بره ای خواهی شد که تو را به علف خوردن وامیدارد ! و رسالت عشق این است شدن آنچه نیستی .
-
پر و خالی
20 مهر 1391 21:09
تنهایی یعنی : ذهنم پر از تو و خالی از دیگران اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران
-
مهدی
16 مهر 1391 00:55
مرحم زخمهایم کنج لبهای توست ؟! بوسه نمیخواهم !؟ چیزی بگو......
-
ندا جونی
16 مهر 1391 00:53
شاد ماندن به هنگامی که انسان درگیر کار ملال آور و بیش از اندازه پرمسئولیتی است ، هنر کوچکی نیست . فردریش نیچه .
-
سپیده
16 مهر 1391 00:49
(( خوبی ؟؟ )) گاهی با تمام تکراری بودنش غوغا میکند ....!!! و در جوابش میتوان بزرگترین دروغها را گفت ...... (( خوبم ))