نو بهار آمد و شد باز دل من دیوونه ....

 نوبهار آمد و شد باز، دل من دیوونه

گل پونه، نعنا پونه


سر زد از طرف چمن

لاله و گل، گونه گونه

گل پونه، نعنا پونه


چون خدا دید که باور ننمودند از او

حرف باغ مینو

لاجرم دشت بیاراست برای نمونه

گل پونه، نعنا پونه


فارغ از خویشتن و بی خبر از هر که هست

خل و دیوانه و مست

سوی دولاب شدیم از ره صحرا روونه

گل پونه، نعنا پونه


کیفمان کوک و مکان دنج و بساطی عالی

جای یاران خالی

هرچه می خواستی، آماده و در آب و دونه

گل پونه، نعنا پونه


فارغ از غصه دوران و غم اهل و عیال

وز فغان اطفال

ننه جون تشنمون یا باباجون گشنمونه

گل پونه، نعنا پونه