نوبهار آمد و شد باز، دل من دیوونه
گل پونه، نعنا پونه
سر زد از طرف چمن
لاله و گل، گونه گونه
گل پونه، نعنا پونه
چون خدا دید که باور ننمودند از او
حرف باغ مینو
لاجرم دشت بیاراست برای نمونه
گل پونه، نعنا پونه
فارغ از خویشتن و بی خبر از هر که هست
خل و دیوانه و مست
سوی دولاب شدیم از ره صحرا روونه
گل پونه، نعنا پونه
کیفمان کوک و مکان دنج و بساطی عالی
جای یاران خالی
هرچه می خواستی، آماده و در آب و دونه
گل پونه، نعنا پونه
فارغ از غصه دوران و غم اهل و عیال
وز فغان اطفال
ننه جون تشنمون یا باباجون گشنمونه
گل پونه، نعنا پونه