سوغاتی

 

 

وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد

انگار نه از یه شهر دور  که از همه دنیا میاد

تا وقتی که در وا میشه  لحظه دیدن میرسه

هر چی که جاده است رو زمین به سینه من میرسه وای

ای که تویی همه کسم بی تو میمیره نفسم

اگه تورو داشته باشم به هر چی میخوام می رسم

 

عزیز ترین سوغاتی غبار پیراهن تو

عمر دوباره منه دیدن و بوئیدن تو

نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس میخوام

عمر دوباره منی  تورو واسه نفس میخوام

 

ای که تویی همه کسم بی تو میمیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم به هر چی میخوام میرسم

 به هر چی میخوام میرسم

 

نظرات 3 + ارسال نظر
موج 21 بهمن 1386 ساعت 05:12 http://vojdani.blogsky.com

سلام. از توجهی که به داستانک اینجانب داشتید سپاسگزارم. توجه شما را به یک نمونه تعریف از داستانک که خانم فرناز حایری از weberp در سایت‌شان نقل کرده اند جلب می کنم:

"داستانک داستانی بسیار کوتاه است. شامل حد اکثر پانصد واژه. حتا گاهی کمتر از صد کلمه".

اطلاعات بیشتر را در آدرس زیر بیابید:
http://www.haeri.ws/persian/essays/what_is_flash_fiction.htm

شاد باشید!

کوکوخانوم 23 بهمن 1386 ساعت 13:41 http://kokoo.blogsky.com/

چقدر شعر تو وبلاگت برام خاطره داره عزیز

ممنونم

نرگس 1 اسفند 1386 ساعت 16:31 http://golaab.blogsky.com

سلام
میدونم چرا پست نمی ذاری. خوبه هر روز می بینمت. وگر نه دلم برای معصومیتت تنگ میشد. این حرفا خصوصیه نباید اینجا بنویسم ؛)
فکر کنم همه بگن: اوووووووووووق... به درک. نه؟
آبجی بزرگه همیشه باهاته.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد