منم کورش




-----

  بخشی از کتاب منم کوروش...
بگذارید هر کسی به آئین خویش باشد.
زنان را گرامی بدارید، فرودستان را دریابید.
آدمی تنها در مقام خویش به منزلت خواهد رسید.
گسستن زنجیرها آرزوی من است.
رهایی بردگان و عزت بزرگان آرزوی من است.
شکوه شب و حرمت خورشید را گرامی می‏دارم.
پس تا هست شب‏هایتان به شادی و روزهاتان رازدار رهایی باد.
بابل به دست من افتاد و چون به بابل شدیم سربازان خویش را گفتم: «دست به هیچ دامنی دراز نکنید، زنان و کودکان در پناه من‏‏اند، خاموشان و خستگان در پناه من‏اند. سلوک سربازان من، سلوک پارسیان سرزمین من است و ما برای آزادی مردمان آمده‏ایم. تباهی و تیرگی از ما نیست. وحشت و شقاوت از ما نیست. تازیانه و تجاوز از ما نیست. ما رسولان امان و آسودگی هستیم. ما آورندگان آزادی مردمان هستیم. تنها ترانه و شادمانی باشد، همین و دیگر هیچ. این فرمان من و فرمان فرشتگان زمین است.»







نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد