-
آرزو
28 اردیبهشت 1390 15:14
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد . وقتی که دقیق نگاه کرد چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود. زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد طبیعتا یک غول بزرگ پدیدار شد....!!! زن پرسید : حالا می تونم سه آرزو بکنم ؟؟ غول جواب داد : نخیر !...
-
مملکته داریم ! ۲
26 اردیبهشت 1390 23:26
-
مملکته داریم ! ۱
26 اردیبهشت 1390 23:25
-
تکرار
9 اردیبهشت 1390 15:41
از این کرانه ی خاکی نصیب نخواهم برد ، مگر که عاشقانه به تکرار بینجامد .
-
قابل توجه آقا سعید !
9 اردیبهشت 1390 15:16
سلام سلام سلام گفتن از خودم بگم ! - یه عاشق مغز باخته پیدا کردم !!!!!!!!!!!1 نه اینکه دوسش نداشته باشم ، دارم . اما فقط دوسش دارم . ( شایدم عاشقشم ! ) ........ روز ها و شبامون رو با smsپر میکنم حتی ( گلاب به روتون ) اون موقع هم ! بیشتر میشه گفت به هم عادت کردیم . روزها سر کاریم و شبها به غیر از رسیدگی به امور مقدس...
-
چه حسی پیدا کردی ؟
9 اردیبهشت 1390 14:20
-
نظرتون چیه ؟
9 اردیبهشت 1390 12:18
-
تله موش
9 اردیبهشت 1390 12:16
موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود . موش لب هایش را لیسید و با خود گفت :« کاش یک غذای حسابی باشد .» اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله...
-
زندگی کوتاه است . قواعد رو بشکن .
30 فروردین 1390 23:33
هنوز هم بعد از این همه سال، چهرهی ویلان را از یاد نمیبرم. در واقع، در طول سی سال گذشته، ... همیشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگی را دریافت میکنم، به یاد ویلان میافتم مال دنیا، جز حقوق اندک کارمندی هیچ عایدی د یگری نداشت. ویلان، اول ماه که حقوق میگرفت و جیبش پر میشد، شروع میکرد به حرف زدن روز اول ماه و...
-
دوبیتی
30 فروردین 1390 20:49
تو مگر باده فروشی که همه مست تو اند تو مگه ساغر عشقی که همه معشوق تو اند منشین با همگان ای گل زیبای دلم که به ظاهر همه مشتاق و خریدار تو اند
-
فرهاد
30 فروردین 1390 20:21
زردها بیهوده قرمز نشدند قرمزی رنگ نیداخته بیهُده بر دیوار صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست گرته ی روشنی ِ مرده ی برفی همه کارش آشوب بر سر شیشه ی هر پنجره بگرفته قرار من دلم سخت گرفته ست از این میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک که به جان حق نشناخته انداخته است چند تن خواب آلود چند تن نا...
-
کاش میتونستیم اینگونه باشیم
30 فروردین 1390 20:16
روزی روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می شود تا آماده رفتن شود. پس از ساعتی، او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به...
-
تبریک عید
29 اسفند 1389 12:58
وطنم گر تو سبزی ، سبزم . گر تو شادی ، شادم . من ز شیرینی تو ، فرهادم . عید آن روز مبارک بادم ، که تو آبادی و من آزادم .
-
این روزها
21 اسفند 1389 15:23
هیچکس از من راضی نیست . من فقط خوب و مهربونم . اما هیچکس از من راضی نیست .
-
زن نظافتچی
20 اسفند 1389 12:36
زن نظافتچى من دانشجوى سال دوم بودم. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر افتاد، خندهام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است. سوال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت میکند چیست؟» من آن زن نظافتچى را بارها دیده بودم. زنى بلند قد، با موهاى جو گندمى و حدوداً شصت ساله بود... امّا نام...
-
شازده کوچولو
20 اسفند 1389 12:03
بسیاری از مردم کتاب "شاهزاده کوچولو " اثر "اگزوپری" (آنتوان دو سنتاگزوپری) را میشناسند . اما شاید همه ندانند که او خلبان جنگی بود و با نازیها جنگید و کشته شد. قبل از شروع جنگ جهانی دوم اگزوپری در اسپانیا با دیکتاتوری فرانکو می جنگید. او تجربه های حیرت آور خود را در مجموعه ای به نام لبخند گردآوری...
-
گاهی .....
5 اسفند 1389 22:43
گاهی گمان نمی کنی و میشود . گاهی نمیشود که نمیشود . گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است . گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود . گاهی گدای گدایی و بخت نیست . گاهی تمام شهر گدای تو میشوند .
-
لذت .
22 بهمن 1389 04:55
-
هدیه
22 بهمن 1389 04:26
زندگی یک هدیه است که باید ازش لذت برد نه مشکلی که باید حلش کرد وقتی زندگی 100 دلیل برای گریه کردن به تو نشان میده تو 1000 دلیل برای خندیدن به اون نشون بده چارلی چاپلین ...
-
شرط عشق
22 بهمن 1389 03:13
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور...
-
باور نکردنی !
21 بهمن 1389 23:34
یک داستان واقعی این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده . شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود . دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد...
-
سخن بزرگان .
7 بهمن 1389 15:37
چنین گفت زردشت : عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار ، از تنفر متنفر باش ، به مهربانی مهر بورز ، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش .
-
عصر روز پنج شنبه .
7 بهمن 1389 14:55
داشتم رد میشدم با شما کاری ندارم !
-
دل ضعفه .
1 بهمن 1389 00:01
لب تر نشد از باده هنوزم ولی از شوق شد خانه پر از نعره مستانه ام امشب امشب ای ماه شب چهارده این جلوه گری چیست خورشید جهان آمده در خانه ام امشب شمعم ز چه سر گشته که پروانه ام امشب فرزانه ام از چیست که دیوانه ام امشب
-
دل ضعفه .
30 دی 1389 23:52
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی . که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی .
-
تولدم مبارک .
30 دی 1389 22:53
سلام شنبه تولدم بود ( 25 10 1362 ) تولدم مبارک توجه کردید یه وقتایی آدمها ، آدمو غافلگیر میکنن ! من هیچ وقت از کسی توقع نداشتم اما امسال و برای این روز از یه نفر توقع داشتم که امروز تونستم شرمندش کنم و شد . دوستان زیادتری پیدا کردم و فهمیدم که برای چه کسانی این روز خیلی مهمه و میخوان که بهشون تبریک بگی . البته از...
-
بعد از ظهر یه روز پر درد !
13 دی 1389 18:59
سلام دکمه پاور رو کیبورد بود ! هر چی نوشتم ترکید !!!!!!!!!!!!!!!!! از روز های بدی که میگذره اصلا خوشم نمیاد. بازم جای شکرش باقیه که میگذره فقط باید حواسمون باشه عمرمون رو به باد ندیم . این روزها با درگیری هایی که داریم یاد این ترانه ای که همیشه تو مهمونی ها دایی حسن میخونه میافتم اونهم این که : از خونتون بیاین بیرون...
-
نون بربری و جناب آقای پلیس !
21 خرداد 1389 20:15
سلام امروز اولین جمعه ای بود که کلاسها شروع شدن . با بی حوصلگی رفتم . تازه شاکی شدن که چرا دیر کردی ! اما خودشون شرمنده شدن . به این رفتارها عادت کردم و مطمئنم که باز هم شرمنده میشن . بگذریم .... آقای اسدی استاد پروازیه ، دو روز پیش صبح که رسیدم دیدم در هست ولی قفل نداره !! یعنی همه چی سر جاشه اما نمیشه با کلید در رو...
-
30 11 88
30 بهمن 1388 21:39
اگر روزی دلی را داغ دیدی درون سینه اش آفاق دیدی درون دیده اش کن تو نگاهی که شاید آن که دیدی ، آن تو بودی سلام دیدید برگشتم .من خوبم شما خوبین ؟ ماچ برای همه راستی یادم رفت بگم این شعر قشنگ سروده کسی که یک بار دیگه منو به زندگی برگردوند و میخوام بگم که اون محمده بهتترین عموی دنیا . عمو جونم دوست دارم . ماچ برای عمو .
-
اس ام اس سهیلا !
9 مهر 1387 18:34
یک روز غمی به اندازه کوه یک روز رسد ، نشاط اندازه دشت افسانه زندگی چنین است عزیز : در سایه ی کوه باید از دشت گذشت!